یادداشت کن لذت ببر

تبلیغات

موضوعات

نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    یادداشت کن لذت ببر
    به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی که در وبلاگ براتون گذاشتم مورد استفاده تان قرار بگیرد و خوشتان بیاید اگر هم از مطالب خوشتان امد یا دوست نداشتید حتما در قسمت نظرات بنویسید خوشحال میشم نظرات شما عزیزان را بدانم.این وبلاگ در تاریخ اذر ماه 1393 شروع به کار کرده برای شما دوستان عزیز.......... امیدوارم روز خوبی داشته باشید در وبلاگ بنده .

امکانات جانبی



ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 3467
    کل نظرات کل نظرات : 40
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 18

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 230
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 2130
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 23
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 213
    آي پي امروز آي پي امروز : 77
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 710
    بازدید هفته بازدید هفته : 9674
    بازدید ماه بازدید ماه : 25569
    بازدید سال بازدید سال : 72396
    بازدید کلی بازدید کلی : 359627

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.224.5.46
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

پربازدید

تصادفی

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان یادداشت کن لذت ببر و آدرس yaddashtkon.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

گالری پول قدیمی ایران 2

گالری پول قدیمی ایران


تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 20:33
می پسندم نمی پسندم

گالری پول قدیمی ایران 3

گالری پول قدیمی ایران


تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 20:33
می پسندم نمی پسندم

گالری پول قدیمی ایران

گالری پول قدیمی ایران


تاریخ ارسال پست: پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 20:32
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت(پایان)24

الهه ناز-جلد1-قسمت(پایان)24

 

 

 

ماه سومی است که آذر درمنزل ماست بنظر من خوب کار میکند خوشحالم که انتخاب خوبی کرده ام وجلوی منصور ومادر رو سپیدم .چرا نباید به همنوع اطمینان کنیم .بنظر من این ماییم که به آدمها فرصت نمی دهیم خوبیهای خود را نشان بدهند .آذر گاهی برایم از زندگی تلخی که داشته می گوید و مرتب تکه کلامش این است. آقا واقعا آقاست. خدا عمرش را طولانی کنه .قدرش رو بدونید .وقتی او از بداخلاقیهای شوهرش برایم می گوید روز به روز به منصور بیشتر علاقمند میشوم


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:54
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت23

الهه ناز-جلد1-قسمت23

 

 

از آن روز یک هفته گذشت. گیسو از سفر شیراز برگشته و می گوید . بابا حال خوشی ندارد ومرتب سراغ مرا می گیرد .بقدری مضطربم که حد ندار. دل دل میکنم به منصور حقیقت را بگویم .ولی نمیشود .تازه به من اطمینان کرده وآزادم گذاشته.دو ساعت فکر کردم تا بالاخره فکر بکری به مغزم خطور کرد .گوشی را برداشتم و شماره گیسو را گرفتم . سلام گیسو

سلام چطوری؟


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:52
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت22

الهه ناز-جلد1-قسمت22

 

 

روز جشن فرا رسید .زهره موهایم را بحالت پر سشوار کشید .آرایشم کرد و رفت .کت ودامن سفیدم را پوشیدم و جورابهای شیشه ای سفیدی به پا کردم وکفشهای پاشنه بلند بندی سفیدم را پوشیدم و از پله ها پایین آمدم

  • منصور جان من آماده ام
  • به به،خوشگل خانم! عجب زیبا شدی عزیزم
  • ممنونم .تو هم خیلی ماه شدی .دیدی گفتم همین کت و شلوار دودی رو بردار. کراواتت هم که طوسیه ، خلاصه حسابی گیتی کش شدی

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:45
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت21

الهه ناز-جلد1-قسمت21

 

 

هدایایی که گرفتم قابل وصف نیست، چه از نظر کیفیت و چه کمیت .میهمانها بعد از به پایان رسیدن مراسم عقد به باغ رفتند تا پذیرایی شوند و جشن بگیرند .ارکستر موزیک می نواخت و همه در فعالیت و جنب و جوش بودند. بعد از اینکه کار فیلمبردار و عکاس تمام شد ما هم به باغ رفتیم و به دیگران پیوستیم .گیسو و فرهان با هم جور شده و مشغول رقص بودند .شاید علت اینکه فرهان به راحتی عشق بین من و منصور را پذیرفت وجود گیسو بود. چون هیچ فرقی با من نداشت ، حتی صدای ما هم شبیه هم بود . با آهنگ ای یار مبارک ، من و منصور هم وسط رفتیم .


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:43
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت20

الهه ناز-جلد1-قسمت20

 

 

مشامم خوش بو شد، احساس کردم این بو به مشامم آشناست .با ناله چشم گشودم .چشمهایم سیاهی می رفت و لوستر سقف دور سرم می چرخید .غلتی زدم

  • آه گیسو اینجا نشستی؟ تو هم دنیا رو ترک کردی؟ تو هم نتونستی دوری منو تحمل کنی؟ خواهرت لیاقت تو رو نداشت ، اونوقت تو! اینجا چقدر شبیه دنیای زنده هاست! پس دنیای پس از مرگ اینه؟ الان من در دنیای ارواح هستم؟ پس منصورکو؟ میخوام ببینمش ! گیسو من کجام؟

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:33
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت19

الهه ناز-جلد1-قسمت19

 

 

نگین دست فرهان را کشید و او را با خودش برد . مادر گفت: جدا که یکه تاز این مجلس گیتی یه. خاک بر سر منصور با اون سلیقه ش

  • دور از جون، مادر
  • همه ش از الناز فرار میکنه. من نمی دونم چطور میخواد باهاش زندگی کنه؟

به فکر فرو رفتم. حتی فکرش آزارم می داد چه برسد به اینکه شاهد عقد و ازدواجشان باشم و زیر یک سقف با آنها زندگی کنم . من همین فردا آنجا را ترک میکنم. من نمی مانم ، هرگز. خانم متین بالاخره عادت میکند


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:22
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت18

الهه ناز-جلد1-قسمت18

 

 

ساعت هشت و پنج دقیقه صدای بوق اتومبیل منصور اعصابم را متشنج کرد . قلبم با شدت می تپید . جواب او چه بود؟ اضطراب به جانم افتاده بود.

چند دقیقه بعد چند ضربه به در خورد .

  • گیتی جان!
  • گیتی! جوابی ندادم و خودم را بخواب زدم

آرام در را باز کرد .بالای سرم آمد .مطمئن شد خوابم .ملحفه را رویم کشید و رفت


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:19
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت17

الهه ناز-جلد1-قسمت17

 

 

گیسو نگاهی از سر دلسوزی به من کرد و گفت: پس بهتره خواستگارات رو به مهندس معرفی کنیم تا ایشون هم نظر بدن .

منصور حالت چهره اش فرق کرد و گفت: یکیش که فرهانه. دومیش کیه؟

  • غیر از مهندس فرهان!
  • جدی؟
  • راستش در همسایگی ما..........
  • بس کن گیسو!
  • گیتی بالاخره باید یکی برای ما بزرگتری کنه یا نه؟ خب چه کسی بهتر از مهندس متین

اگر یک بچه پنج ساله هم آنجا بود دقیقا متوجه رنگ پریدگی منصور میشد


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 10:14
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت16

الهه ناز-جلد1-قسمت16

 

 

نزدیک ظهر با صدای زنگ در ، گیسو اف اف را برداشت

  • بفرمایین
  • شما؟
  • آقای مهندس شمایین؟بفرمایین بالا!

اف اف را گذاشت و بلند گفت: گیتی منصوره،خاک بر سرم

از تو اتاق خواب گفتم:شوخی میکنی؟

با اضطراب گفت:شوخی چیه.پتوت رو مرتب کن ببینم. بعد رفت جلو آینه موهایش را شانه زد که زنگ در آپارتمان بلند شد.((اینجا اومده چکار؟))

  • عشق خانم،عشق او رو کشونده

گیسو پرید در را باز کرد .سلام!خیلی خوش اومدین

  • سلام گیتی خانم!روز به روز خوشگل تر و سرحال تر می شی. من فکر میکردم الان تو بستر ببینمت
  • من گیسو ام مهندس، گیتی تو اتاقشه
  • شرمنده م! باورم نمیشه، با هم مو نمی زنین
  • چرا زحمت کشیدین ،خودتون گلید

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:13
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت15

الهه ناز-جلد1-قسمت15

 

 

ساعت شش بعد از ظهر آهسته به مادر گفتم : مادر جون من با اجازه میخوام برم، اشکالی نداره؟

  • توبری که منصور نمی مونه عزیزم.خب همه با هم می ریم.
  • نمیخوام برنامه شما به هم بخوره .اما من با الناز اینها آبم تو یه جو نمی ره. براتون که گفتم مادر
  • منم مثل تو گیتی جان با هم می ریم خونه

مادر با یک بشکن منصور را متوجه خودش کرد و گفت: بلند شو بریم ،گیتی میخواد بره


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:11
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت14

الهه ناز-جلد1-قسمت14

 

 

برای صرف صبحانه پایین رفتم .منصور پیراهن سفید و شلوار سرمه ای به تن داشت .

  • سلام صبح بخیر .مجددا عیدتون مبارک
  • سلام گیتی جان. عید تو هم مبارک.سال خوبی داشته باشی
  • ممنونم انشاءاله
  • خستگیت در رفت؟
  • بله، شما که دیشب خیلی دیر خوابیدید ؟
  • من اصلا نخوابیدم، و مرا بسمت میز هدایت کرد و

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:9
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت13

الهه ناز-جلد1-قسمت13

 

 

لبخند زد و بهم نزديكتر شد ،پشت ستون فقراتم لرزيد و بي اختيار چشمهايم را فشردم. حالا كه به آرزويم، به آن احساس قشنگ رسيده بودم مي لرزيدم. توانايي حركت نداشتم .بي حركت ايستاده بودم .

  • چيه؟
  • راستش خجالت مي كشم، نمي دونم چرا در برابر شما نميتونم .خواهش ميكنم بنده را معاف كنيد. دوست دارم اما نميتونم

كمي نگاهم كرد و سپس گفت: باشه هر طور راحتي گيتي جان


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:8
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت12

الهه ناز-جلد1-قسمت12

 

 

روز ميهماني فرا رسيد.براي جشن گيسو هم دعوت شد.اما ترجيح داد بمنزل طاهره خانم برود .با نسرين حسابي صميمي شده بود و سرش با او گرم بود.شور وشعف خاصي بر خانه حكمفرما بود. همه در تكاپو بودند . ولي من انگيزه اي براي خوشحالي نداشتم .آخر چرا بايد خوشحال مي بودم؟ از اينكه امشب الناز ومنصور همديگر را مي بينند؟ يا از اينكه با هم مي رقصند .واي خدايا كمكم كن بر احساساتم غلبه كنم كه فكر نكن حسودم. بخدا من آدم حسودي نيستم .


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:6
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت11

الهه ناز-جلد1-قسمت11

 

 

  • خيلي خوشحالم! خيلي!
  • ممنونم
  • خودتون ديدين چي به من گفت . قسم ميخورم فراموش كرده بودم .منظوري نداشتم .
  • مي دونم. منصور هم اهل اين حرفها نيست .خودم تعجب كردم .نمي دونم چرا اينكار رو كرده
  • عيب نداره، عوضش باعث شد صداي قشنگ شما رو بشنوم . همينكه به آرزوم رسيدم همه چيز رو فراموش كردم
  • ممنونم عزيزم

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:5
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت10

الهه ناز-جلد1-قسمت10

 

 

گوشي را كه گذاشتم گيسوي ذليل نشده گفت: فكر كنم ميخواد بلايي سرت بياره

·        خجالت بكش

·        هنوز تحولي رخ نداده؟

با چشم و ابرو ناز آمدم وگفتم:چرا ازش خوشم مياد

كف زد و گفت: مباركه،مباركه.چه شود! گيتي رادمنش همسر مهندس منصور متين

  • من  دارم با احساسم مبارزه مي كنم . اون به درد من نميخوره .امروز دوتا دختر قشنگ مهمونش بودن. تا اونها هستن ما جايي ندارين
  • تو تورت رو بنداز و عقب نشيني نكن.حتما اونها هم مي گن كه واي چه پرستار خوشگلي استخدام كرده، حالا چكار كنيم

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:59
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت9

الهه ناز-جلد1-قسمت9

 

 

كمي استراحت كردم ، كمي مطالعه كردم ، كمي فكرهاي جورواجور كردم و ساعت يك ربع به پنج به اتاق مادر رفتم بيدار بود .

  • سلام مادرجون امروز يه خبر خوب براتون دارم .البته اميدوارم خودتون مخالفت نكنين .از آقاي مهندس با بدبختي اجازه گرفتم كه من و شما با هم بريم رنگ ومدل پرده رو انتخاب كنيم .نظرتون چيه؟ دستم را فشرد
  • پس بلند شين تا پشيمون نشدن .آقاي مهندس خيلي شما رو دوست دارن ها.برام خط ونشون كشيدن اگه بلايي سر شما بياد بيچاره‌م مي كنن .تاز گفتن اگه تا سرماه صحبت نكنين عذرم رو ميخوان .من شما رو دوست دارم مادرجون دلم نميخواد از پيشتون برم، حداقل تا وقتيكه ببينم كاملا خوب شدين

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:57
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت8

الهه ناز-جلد1-قسمت8

 

 

كمي در سالن نشيمن نشستيم .صداي آهنگ زيبايي كه مهندس انتخاب كرده بود، پخش مي شد و ما مشغول صحبت شديم. بعد از صرف چاي مادر را به اتاقش بردم .كمي پيشش نشستم .داروهايش را دادم كه ثريا وارد شد وگفت: محبوبه سفارش كرده بود ملحفه را عوض كنم .اشكالي نداره؟

  • نيازي نيست ثريا خانم منظور من تنوع رنگ بود. باشه وقتي مهندس ملحفه ها رو تهيه كردن
  • بله خانم، پس امري نيست؟

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:56
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت7

الهه ناز-جلد1-قسمت7

 

 

ساعت چهار و نيم بيدار شدم. نيمساعت سه ربعي خودم را با ديدن وسايل اتاق وكشوها و تلويزيون سرگرم كردم و ساعت 5 به اتاق خانم متين رفتم . روي مبل نشسته بود و كتاب ميخواند .

  • سلام مادر جون عصرتون بخير

سرش را تكان داد و از جا حركت كرد.

  • راحت باشين به كجا رسيدين؟ و كنارش نشستم . به به! تند تند مي خونين ماشاءا... خوب خوابيدين؟ خب، حالا ميايين بريم پايين؟ بلند شيد بريم ديگه . مادر جون خودتون رو تو اين اتاق حبس نكنين

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:55
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت6

الهه ناز-جلد1-قسمت6

 

 

  • سلام خانم
  • سلام گيتي خانم ، خسته نباشين
  • شما خسته نباشين. افتخار آشنايي با......
  • من صفورا هستم
  • خوشوقتم
  • منم همينطور تعريفتون رو زياد شنيدم
  • ممنونم
  • وقتي شنيدم آويزون كردن شال و باروني شما به جالباسي ، از افتخارات آقاست ، خوشحال شدم
  • اين چه فرمايشيه . ايشون خواستن ناراحتي رو از دلم بيرون بيارن آخه صبح كمي دير رسيدم ، ايشون عصباني شدن

تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:53
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت5

الهه ناز-جلد1-قسمت5

 

 

كجایی گیتی ؟ دلم هزار راه رفت، ساعت هشت شبه
· معذرت میخوام گیسو، این آقای عمارت انقدر پرچونه س كه حد نداره
· چه فامیلی بامزه ای داره، عمارت!
· عمارت فامیلش نیست، خونه ش رو میگم كه مثل قصر می مونه ، گیسو
· پس مصاحبه داشتی بالاخره قبول شدی یا رد؟

· قبول شدم و البته تا وقتی تو رو استخدام كنه، روزها بعد شبانه روز
· منو استخدام كنه؟


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:52
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت4

الهه ناز-جلد1-قسمت4

 

 

از اتاق بیرون آمدم و در را بستم دلم بحالش سوخت زنی به این مهربانی، زیبایی، ثروتمندی ، چه دردی به جانش افتاده ، چرا سكوت میكند؟ بالاخره می فهمم .نگاهی به دور و برم كردم همه چیز زیبا بود جز روحیه افسرده صاحبان آنها. از پله ای طرف چپ پایین آمدم . پایین آمدن از آن پله ها ، بی اختیار آدم را مغرور میكرد .
خودم را به ریشخند گرفتم وگفتم: یادت باشه گیتی خانم تو فقط یه پرستاری، فقط دعا كن به روزی نیفتی كه بخوای این پله ها رو دستمال بكشی. در ضمن یادت نره كه زمان پرداخت اجاره خونه نزدیكه . بی اختیار لبخندی به لبم نشست .هنوز به آخرین پله نرسیده بودم كه آقای متین گفت: اینجا چه چیز خنده داره، خانم رادمنش؟


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:51
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت3

الهه ناز-جلد1-قسمت3

 

بلند شدم ایستادم و مودبانه سلامش را پاسخ گفتم ، حق با ثریا خانم بود. عجب دلربا بود وچه قیافه جذابی شداشت.موهای حالت دار مشكی كه بسمت راست داده بود .ابروهای شق ورق مشكی ، چشمهای نه چندان درشت، بینی متوسط ولبهای باریك . چه صورت گیرایی ! جلل الخالق! بیخود نیست هی میگن آقا، آقا ، واقعا آقاست .چه قد بلند و خوش هیكله لا مذهب ! گیسو جات خالی


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:50
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت2

الهه ناز-جلد1-قسمت2

 

آقا كريم گفت: اينطور كه پيداست بايد اثاثيه منزلتون با ارزش باشه اونها رو بفروشين و اين طلبكار رو از سرتون باز كنين
· تا اونجايي كه مي تونستيم فروختيم . در ضمن اين طلبكار ، خوب و دلرحمه و بهمون فشار نمياره
· بهتر نبود همون شيراز مي موندين ؟
· نمي تونستيم خاطرات اونجا عذابمون مي داد .نگاههاي مردم نگاههاي سابقشون نبود اصلا از شيراز زده شده بوديم


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:48
می پسندم نمی پسندم

الهه ناز-جلد1-قسمت1

الهه ناز-جلد1-قسمت1

 

 

روزها بی توجه بما می گذرند . زمان بخاطر آدمها توقف نمی كند . چه بی رحم اند ثانیه ها! چه قسی القلب اند دقایق ! چه روز شومی بود آن روز كه برادرم علی ، خودش را بخاطر عشقش دار زد . آخر چرا؟ فائزه آنقدر برایش ارزش داشت كه چهار نفر به پایش بسوزند ؟ او كه رفت مادر هم به او پیوست . پدر دیوانه شد و گیسوهم آواره شدیم .خدایا این چه مصیبتی بود كه بر سرمان آمد ؟ مگر چه گناهی مرتكب شده بودیم؟ دخترك بی عاطفه با شوهرش خوش است و ما راهی دیاری ناشناخته . معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ماست . دو دختر زیبا ، تنها ، غریب و شبیه هم.

با اتوبوس راهی تهران هستیم . به صورت گیسو نگاه میكنم كه كنارم روی صندلی نشسته ، سرش را به پشتی صندلی تكیه داده و چشمان بسته اش با آن مژگان بلند برگشته ، نشان از غمی بزرگ و سنگین دارد . انگار چشمانش را به روی دنیا بسته و نمیخواهد بدبختیهای حال و آینده را ببیند .مژگان بلند برگشته اش به ورق برگشته زندگی ما شبیه است .آری، ورق زندگی ما برگشت .


تاریخ ارسال پست: جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 7:46
می پسندم نمی پسندم

هک مودم ADSL و راه جلوگیری از ان

هک مودم ADSL و راه جلوگیری از ان

 

 


راه های جلوگیری از هک ADSL؟

متاسفانه امروزه هک ADSL به پدیده ای همه گیر تبدیل شده و افراد حتی با دانستن اطلاعات کمی از هک و روش های هکینک اکانت ADSL را بدست می آورند. برای جلوگیری از دزدیده شدن اکانت ADSL چند روش وجود دارد


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 31 فروردين 1395 ساعت: 1:40
می پسندم نمی پسندم

هک کردن خودروی در حال حرکت خودروسازان را شوکه کرد

هک کردن خودروی در حال حرکت خودروسازان را شوکه کرد

 


به گزارش فارس به نقل از سی ان ان، از جمله خودروهایی که توسط هکرها قابل دستکاری هستند می توان به Jeep Cherokees، Chrysler 200s، Dodge Ramsو چند مدل خودروی دیگر اشاره کرد که همگی در برابر تهاجم هکرهای اینترنتی آسیب پذیر هستند.

بررسی ها نشان می دهد آسیب پذیری سیستم بی سیم Uconnect که این خودروهای آمریکایی را به شبکه تلفن همراه اپراتور اسپرینت متصل می کند عامل اصلی این مشکل است.


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 31 فروردين 1395 ساعت: 1:38
می پسندم نمی پسندم

هک شدن سایت دانشگاه برای کمک به دانشجویان مشروطی

هک شدن سایت دانشگاه برای کمک به دانشجویان مشروطی

 


به گزارش آشیانه هک  به نقل از ایسنا، سرهنگ عرفانی در تشریح این خبر گفت: در پی شکایت نماینده حقوقی یکی از دانشگاه‌ها در قوچان مبنی براینکه فرد یا افرادی ناشناس ضمن نفوذ به سرور دانشگاه اقدام به تغییر نمرات دانشجویان کرده‌اند، به لحاظ اهمیت و حساسیت موضوع، شناسایی عامل یا عاملان نفوذ در دستورکار کارشناسان پلیس فتا قرار گرفت.

 

وی ادامه داد: کارشناسان پس از بررسی‌های لازم و استعلام از مبادی ذیربط و یک سری اقدامات تخصصی توانستند متهم اصلی را شناسایی و با هماهنگی قضایی وی را دستگیر کنند.

عرفانی افزود: متهم که یکی از دانشجویان همان دانشگاه بود با دیدن شواهد فنی و مستندات لب به سخن گشود و در خصوص جرم خود با ندامت گفت که به علت کسب رتبه بالا در رشته تحصیلی مرتبط و با عنوان کار دانشجویی در واحد انفورماتیک مشغول به کار شدم و با پی بردن به ضعف در امنیت سیستم و نامگذاری نامناسب پسوردها، با همکاری 3 تن از دانشجویان دیگر، نمرات 28 دانشجو که مشروط شده بودند را در سیستم اصلاح و از هرکدام مبالغی اخذ و تقسیم می‌کردیم.
عرفانی با بیان اینکه در پی اعترافات نامبرده سایر متهمان شناسایی و دستگیر و پس از بازجویی به بزه ارتکابی اعتراف و پرونده بهمراه متهمان تحویل مقام قضایی شد. در پایان به کلیه مسؤلان انفورماتیک ادارات و دانشگاه‌ها توصیه کرد: مهمترین عامل دسترسی غیرمجاز به داده‌ها گذاشتن رمزهای عبور نامناسب و قابل حدس است.

 


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 31 فروردين 1395 ساعت: 1:37
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 116