قانون مورفی
رایان مورفی را میشناسید؟ خیلی از نوجوانها و جوانهای جویای نام آمریکایی، یکی از بهترین راههای مشهور شدن و تبدیل شدن به یک ستارهی تلوزیونی را حضور در سریالهای این آدم بسیار مغرور میدانند. مورفی و برد فالچاک سالهاست در پروژههای مختلف با هم همکاری میکنند و نسلهای مختلف بازیگران جوان و گمنام را پرورش داده و صاحب نام کردهاند. از این دستند: کریس کالفر (برندهی گلدن گلاب به خاطر بازی در کلوب شادی - Glee)، گرنت گاستین (بازیگر نقش فلش) و ایوان پترز (بازیگر نقش کوییک سیلور در مردان ایکس). البته کادر AHS تنها منحصر به بازیگران تازهکار نمیشود و میتوان نام بزرگانی چون جسیکا لانگ و کیتی بیتس را نیز در میان آنها دید که مجموعاً 3 اسکار و 6 نامزدی برای اسکار را در کارنامهی خود دارند. جسیکا لنگ پیش از این در هیچ سریالی بازی نکرده بود و در اولین حضور تلوزیونیش، توانست گلدن گلاب را از آن خود کند و در تمام فصلهای بعدی نیز نامزد این جایزه باشد. مورفی دو سریال شاخص دارد، یکی سریال موزیکال کلوب شادی یا Glee، و دیگری هم همین AHS. در هر دو سریال هم کارگردانی میکند و هم نویسندهی آنهاست. او میگوید که در دوران نگرانیهای اقتصادی، دو ژانر شکوفا میشوند: موزیکال و وحشت. اگر مدتی مشتری کارهای مورفی باشید، میفهمید که داستانهای او خواه در قالب وحشت باشند یا درامهای شوخ و شنگی مثل کلوب شادی، نهایتاً پیامهایی تکراری را در لباسهایی نو برای بینندگانش نهفته خواهند داشت. در دنیای مورفی، یک قانون وجود دارد. نباید کسی را به خاطر در اقلیت بودن تحقیر کرد، چه بسا آنها از شما بهتر باشند. در سریالهای او چند المان تکرار شونده را میتوان یافت: افراد دچار سندروم داون، سیاهپوستها و تبعیض نژادی، افراد بسیار چاق، بلوندهای احمق، همجنسگراها، ترنسکشوالها و قلدریهای داخل دبیرستان، افراد زشت، دارای قیافههای غیرعادی یا دگرگون شده و دیگر اقشار جامعه که ممکن است به دلایلی در دستهی عجیب و غریبها قرار بگیرند. مورفی وظیفهی خود میداند این مبارزهی بیپایان علیه تحقیر افراد تنها به جرم متفاوت بودنشان را در تمامی آثارش نمایان کند، حتا اگر بعضی اوقات داستانش را قابل پیشبینی کند یا این پیامهای نهفته در داستان کمی گلدرشت به نظر برسد. مورفی شاید رذایل اخلاقی زیادی داشته باشد، شاید باندباز، سواستفادهچی، مغرور و عقدهای به نظر برسد، اما گذشتن از یکی از مزیتهای او بیانصافیست. او واقعاً کارگردان فوقالعادهای است و باید با این کنار بیاییم.
مروری بر فصلهای مختلف سریال
از آنجا که هر فصل سریال علیرغم عدم تغییر بازیگران اصلی (یکی از شاخصههای کار مورفی) داستانی مجزا دارد، مختصراً هر فصل را به صورت جداگانه معرفی خواهم کرد و نگاهی نیز بر فصل جدید آن که قرار است در اکتبر پخش شود، خواهیم داشت.
فصل 1: خانهی مرگ
فصل یک ابتدا نام نداشت و به همان اسم «داستان ترسناک آمریکایی» شناخته میشد، اما بعد از تصمیم برای تولید فصلهای دیگر، آن را «خانهی مرگ» نامیدند که این نام چندان هم جا نیفتاد. داستان حول یک خانهی تسخیر شده توسط ارواح در لوسآنجلس میگذرد و آن را میتوان ترکیبی از فیلم «بچهی رزماری» و سریال «سایههای تاریک» دانست، اما جابهجا شباهتهای سریال را میتوانید با فیلمهای مهم ژانر وحشت متوجه شوید. مورفی عاشق ژانر وحشت و سریال «سایههای تاریک» بود و با ساخت این فصل، قصد داشت ادای دینی به این سریال محبوب دهه 60 کرده باشد. در این داستان ارواح، با خانوادهای مواجه میشویم که گول یک معاملات املاکی را خورده و خانهای بدنام، نفرین شده، قدیمی، بسیار بزرگ و زیبا را با قیمتی کم خریداری میکنند و ناآشناترین بینندگان ژانر وحشت نیز میدانند که قرار است چه در انتظار این خانواده باشد. اما مطمئن باشید هر چقدر هم با زیر و بمهای این ژانر آشنا باشید، بالاخره داستان میتواند شوکهتان کرده و فریبتان دهد. داستان در چند دورهی زمانی روایت میشود و ماجرای ساکنین حال حاضر و قدیمی خانه را تعریف میکند و البته هر رهگذری که از سر بداقبالی ممکن است راهش به سوی این خانه کج شده باشد. خانوادهای که به خانه نقل مکان میکنند، متشکل از یک زوج (دیلان مکدرموت و کونی بریتون) هستند و دخترشان وایولت (تایسا فارمیگا، خواهر کوچکتر ورا فارمیگای مشهور) و البته همسایهای مرموز دارند که گویا خیلی چیزها میداند و کیکهای فنجانی مسموم برایشان میآورد و نقش او را نیز ستارهی سریال، یعنی جسیکا لانگ ایفا میکند. تیت (ایوان پترز) نیز به دختر خانواده علاقمند است و از دیگر شخصیتهای مهم سریال به حساب میآید. حملهای از مهاجمان آن هم در زمان عدم حضور پدر خانواده در شهر، تازه سرآغازی است بر بلایای عجیبی که بر سر ساکنان خانه خواهد آمد.
فصل2: تیمارستان
تیمارستانها و بیماران روانی در دنیای واقعی نیز خیلی ممکن است مورد تهاجم قرار گیرند، خواه از جانب مراقبین بیماران باشد، خواه پزشکانی که بیماران روانی را به عنوان موضوع آزمایش خود مورد سوءاستفاده قرار میدهند. حال یک بیمارستان روانی را در نظر بگیرید که زیر نظر کلیسا و راهبهها (جسیکا لانگ) اداره میشود و یک دکتر رواندرمانگر پیر و فاسد دارد (با بازی بسیار دیدنی جیمز کرامولِ 73 ساله که برایش جایزهی امی را به ارمغان آورد). افراد را با اتهامات و بهانههای مختلف اعم از قتل و همجنسگرایی به تیمارستان آوردهاند و روی آنها آزمایشات و عملهای غیرقانونی انجام میدهند و یک قاتل زنجیرهای به اسم «صورت خونی» را نیز در بند دارند که پای یک روانشناس دیگر (زاخاری کوئینتو) را با حکم دادگاه برای بررسی رفتارهای کیت واکر (ایوان پترز) یا همان صورت خونی به تیمارستان باز میکند. در این میان یک روزنامهنگار زن (سارا پائولسن) قصد کشف و افشاسازی راز این تیمارستان را دارد. از عوامل ماوراءالطبیعه این فصل میتوان به حضور فضاییها، فرشتهی مرگ و همچنین جنگیری و تسخیر توسط اجانین اشاره کرد. درضمن داستان در دو مقطع زمانی و در نیوانگلند پیگیری میشود.
فصل3: انجمن جادوگران
در قرن هفدهم، شهر «سِیلَم» در شمال شرق ماساچوستِ آمریکا شاهد محاکماتی بود که طی آن زنانی را به جرم جادوگری به دیرک بسته و آتش میزدند. «انجمن جادوگران» روایتگر تاریخچهی مخفی جادو و جادوگری در آمریکاست. در این فصل سریال شاهد حضور ساحرههایی هستیم که گویی اجدادشان از آن محاکمات جان به در بردهاند و اکنون نسلهاست در یک آکادمی مخفی در نیواورلئان گرد هم میآیند تا راه و رسم زندگی جادویی را بیاموزند، اما آکادمی اوضاع خوبی ندارد. نسل جادوگران گویی رو به انقراض گذاشته است و تعداد ساحرههای باقی مانده در آکادمی به انگشتان دو دست نیز نمیرسد و ساحرهی اعظم (جسیکا لانگ) نیز مدتهاست سر و کلهاش نزدیکیهای نیواورلئان پیدا نشده است. ابتدا با زوئی (تایسا فارمیگا) آشنا میشویم که جدیدترین عضو آکادمی است و در اولین تجربهی جنسیش متوجه میشود که به خاطر قدرتهای جادویی او، شریکش خواهد مرد. همچنین اعضای دیگر آکادمی که شامل یک دختر دارای سندروم داون با قابلیت خواندن افکار دیگران، یک ساحرهی سیاهپوست فربه با قابلیت آسیب رسانی وودو، یک دختر مغرور و بلوند با قابلیت اولیهی جابهجایی اجسام هستند و معلمشان (سارا پائولسون) که دختر فیونا، ساحرهی اعظم فعلی است و شدیداً زیر سایهی مادرش و ازدواج ناموفقش قرار دارد. در این میان چند ساحرهی دیگر با قابلیتهای سحرالاموات، زنده کردن مردگان و... نیز وجود دارند. در جبههی مقابل، گروهی از جادوگران سیاهپوست قرار دارند به رهبری ماری لاوی (آنجلا بَسِت) که گویا جادو از طریق آنها به سفیدپوستها منتقل شده است و در جدالی بیانتها با هم قرار دارند. همچنین شکارچیان جادوگران که هنوز هم بعد از این همه سال در حال تعقیبشان تا پای نابودی قطعی هستند. و داستان فرعی مادام «دلفین لالوری» (با بازی دیگر ستاره سریال، کیتی بیتس) که در دو زمان قدیم و جدید روایت میشود. مادام لالوری از افراد بسیار ثروتمند و قدرتمند نیواورلئان بود که با خدمتکاران و حتا دخترانش بسیار بدرفتاری میکرد، ولی این تنها پوستهی ظاهری این زن بود. برای شناختن هیولای درون این زن باید به زیرزمین خانهی مجلل او، یعنی همان شکنجهگاهش بروید تا ببینید که چهها بر سر خدمتکاران و بردههایش نمیآورده است. اکنون ساحرهها باید برای بقا بجنگند و نسلشان را حفظ کنند، حال به هر قیمتی که باشد.
فصل 4: سیرک عجایب
هم اکنون که این مطالب را میخوانید، فیلمبرداری این فصل شروع شده است. از اطلاعات جسته و گریختهای که به بیرون نفوذ کرده یا خود عوامل سریال به صورت داوطلبانه در اختیار طرفداران قرار دادهاند، داستان این فصل در یک سیرک عجایب خواهد گذشت و این بار فلوریدا. به احتمال زیاد نقش اول آن را سارا پائولسن بازی خواهد کرد. سارا در این فصل نقش دوقلوهایی به هم چسبیده را ایفا خواهد کرد، ولی نقطه اتصال این دوقلوها بسیار عجیب است. در واقع سارا روی بدنش دو سر دارد (هر دو سر شبیه به هم هستند) و هر کدام از این سرها شخصیت خودشان را دارند. تا به حال عدم حضور تایسا فارمیگا که در تمامی فصلهای پیشین حضور داشته است، قطعی شده؛ ولی جسیکا لانگ، کیتی بیتس، ایوان پترز و آنجلا بست دوباره در سریال حضور خواهند داشت. جسیکا لانگ نیز درحال تمرین لهجهی آلمانی است. گمانهزنیهای زیادی برای شخصیتهای عجیب و غریب سریال صورت گرفته که محتملترین موارد را فهرستوار مرور خواهیم کرد: زن ریشدار، دختر شتری، مرد تکشاخ، مرد فیلنما، مرد صورت شیری، دختر چهار پا، مرد نفوذپذیر (فلزات و شمشیر را از بدنش رد میکند). خلاصه که اگر شما هم مثل من از دلقکها میترسید یا به سیرک علاقه دارید، منتظر نمایش فصل جدید داستان ترسناک آمریکایی باشید، زیرا به قول ماری مکنامارا از لوس آنجلس تایمز: «با وجود این همه زامبی و خونآشام، باز هم جا برای یک «داستان ترسناک آمریکایی» خوب وجود دارد.»
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: داستان تخیلی و تنرسناک ، ،
برچسبها: