داخل کابين و دور شدن آرام آرام گرماي تابستاني تهران و ورود آهسته سرمايي خشک و بي رحم شمالگان زمين من را بشدت بي قرار کرده بود . مقصد پايگاه هوايي "چکالوسکي" Chkalovsky در مرکز روسيه بود . با پياده شدن از هواپيماي نظامي سرماي خشک و قوي تمامي پيکرم را در خود گرفت . در پايگاه ساکن شدم و روزها از پي هم گذشت . در ابتدا آموزش زبان روسي و بعد آموزشهاي تئوريک و عملي و تمرينات سخت ورزشي . و در انتها پروازهاي مداوم و مکرر بر فراز جنگلهاي سيبري ارکان اصلی آموزش من بود سرزميني زيبا و سرد که پاياني ندارد. تمامي آزمايشات پروازي مربوط ميگ 29 را با موفقيت پشت سر گذاشتم. به آرامي ايران و زندگي ايراني برايم داشت خاطره مي شد . زمينه تصوير زندگي روزمره برايم پايگاه و آلات دقيق داخل کابين هواپيما , نگاه به جنگلهاي بي کران کاج بود . بعد از مدت 34 ماه کار و آموزش و پرواز در پايگاه "چکالوسکي" Chkalovsky در يک صبح سرد تابستاني در يک پرواز جمعي به همراه چند خلبان هندي , روس , کوبايي بسمت غرب پرواز کرديم بر خلاف پرواز ورود به "چکالوسکي" Chkalovsky. پرواز خروج من در سپيده صبح و بدست خودم بود.پروازي طولاني بر فراز سرزمين پهناور و بي پايان روسيه در دل آسمان لاجوردي . جنگلهاي بي پايان سرو و کاج و هر از چند گاه شهر کوچک و يا دهستاني . مقصد ما در ابتدا نا معلوم بود ولي در انتهاي پرواز توسط فرمانده اسکادران به ما اعلام شد . و آنجا پايگاه پلستسک(به روسي: Плесецк космодром) يک پايگاه هوايی و فضايي که در استان آرخانگلسک در حدود ۸۰۰ کيلومتري شمال مسکو واقع شده بود.
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: داستان تخیلی و تنرسناک ، ،
برچسبها: