کفشهای” شبرو " با پاشنه های خوابید مولد صدای "کر و کر " پیمایش او است .می گوید روستا زاده است و 55 سال پیش به تهران آمده و در ابتدا در یک حمام عمومی در سمت کارگر نظافت چی مشغول به کار شده و هر روز دهها تپه بجا مانده موی زائد جدا شده از تن مشتریا ن حمام را از " واجبی خانه " حمام جمع و پاک می کرده . و در آنجا بود که مدارج ترقی را طی کرد و از کارگر نظافت به " دلاک " و سپس "کیسه کش " وبعد "جامه دار " و در پایان "استاد حمام " شد . پول جمع کردن و خرج نکردن دستور زندگیش و حسرت خوردن یک وعده شکم سیر غذا ساده و معمولی همیشه بر دلش .سالهای سال شاهد جاری شدن کف صابون حامل چرک تن مردم بود و تناوب کثیف و تمیز شدن آدمیان با بسامدی ثابت برای او تکراری . با آمدن درد پیری بر تنش بعد از سالها تازه فهمید پول اندوخته بیشتر از تن فرسوده زاینده است و بهره خوره سرمایه و پول شد بطوریکه هر کسی درمانده پول می شود به او مراجعه و در مقابل 7% , 8% , شاید هم 10% بهره ماهیانه نیازش را تامین می کند و خود را در چاهی بی انتها از پرداخت بهره و تنزیل می اندازد.تنها هدف و غایت و تعریف جهان در ذهن "بخش علی" "درصد " است و بس. مشتریان او کسبه ورشکسته , مریض دارن بی پول , پدر ومادران ناتوان در اندیشه فرزند, مستاجران بدون ودیعه مسکن ,مسافر کشان بدون ماشین, و در یک کلام همه از واماندگان مالی هستنند. کسانی که نا خواسته و ندانسته شاهرگ مالی خود را در اختیار نیش "بخش علی" دلاک قرار می دهند واو مستمر می مکد ومی مکد و می مکد . آن هم نه برای سیری شکم ویا اندوختن طبق عادت عمر . بلکه برای سیراب کردن تشنه ای سیراب ناشدنی در وجودش . برای رفع نیازی فزایند که از دوران نوجوانی تا پیری با سرکوب مستمر, رشدی تند تر و پایدار ترداشته . تمنایی که شانه به شانه گرسنگی شکم می زند . "بخش علی" تشنه زن است و" دار و ندار" و تمامی بهره دریافتی از نزول و تنزیل واماندگان را به پای زنان و دخترانی می ریزد که خود را در اختیار او بگذارند. زنان و دختران همان مردانی که از آنها بهره می گیرد . یک چرخه و گردش کامل از جسم و پول یک حلقه ,یک لوپ, یک دایره, یک چنبره , یک مدار بسته . و در این میان سخت است در اوج رفع نیاز "ناتوانی" ."بخش علی" ناتوان است. سالهای سال گرسنگی و سرکوب نیاز "بخش علی” را ناتوان کرده .او سگی است که دندان ندارد, , آهویی است که سم ندارد , رقاصی است که دست و پا ندارد,پرنده ای است که بال ندارد, آوازه خوانی است که لال است . ودر چاره او دهان خود را جانشین عضو دیگر بدنش نموده . "بخش علی"در نظر آنها بی خطر است و فقط مانند یک نوزاد می جوید , می بوید , می مکد, می خورد. و می گردد و می جوید کودکی و نوجوانی و جوانی گم شده اش را . تلاشی که احتمال موفقیت آن 7%, 8% و شاید 10% باشد. و فریبا خانم یکی از آشنایان "دهان بخش علی" بود که گفت "بخش علی "علاج درد تو در دست من است. و فقط من هستم که حب قرص گرانقدری را دارم که مردانگی را به تو باز می گرداند .قرصی را که در روی آن حک شده بود V شاید همان 7% , 8% , شاید هم 10% بوده. بخشعلی حب قرص را فرو بلعید به امید وصول مردانگی و یافتن اجابت تمناع و نیازش.دفینه مغز بخشعلی بعد از روستای زادگاهش و حمام عمومی مردانه ای که سالها در آن شاهد جدا ودور شدن چرک تن مردمان در آن بود و تصویر مات مناظری که با دهان آنها را حس می کردآخرین چیزی را که حس کرد دو بینی و سرگیجه و سر درد بود .با دیدن بخشعلی در بیمارستان از پزشک معالج او پرسیدم چه شده ؟
گفت : به دلیل مصرف قرص V و افزایش فشار خون دچار پارگی شریان مغزشده و در اغماع بسر می برد و احتمال بهبودی او 7% , 8% , شاید هم 10%
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: داستان تخیلی و تنرسناک ، ،
برچسبها: